نقد و بررسی
کتاب چگونه کتاب غیرداستانی بنویسید
معرفی کتاب چگونه کتاب غیرداستانی بنویسید
دانش خود را به کلمات تبدیل کنید
آیا میخواهید کتاب غیر داستانی بنویسید اما نمیدانید از کجا شروع کنید؟ یا شاید نگرانید که تخصص یا صلاحیت کافی برای نوشتن کتابی در حوزه خود را نداشته باشید؟
آیا آمادهاید تا با کلمات خود به دیگران کمک کنید و زندگی خودتان را نیز تغییر دهید؟
اولین کتاب غیر داستانی که من نوشتم، زندگیام را تغییر داد. اگرچه آن کتاب به افراد دیگری نیز کمک کرد، اما مهمترین کاری که کرد این بود که زندگی من را تغییر داد – به طوری که پس از گذشت 10 سال، بیش از 20 کتاب نوشتهام و از آثارم امرار معاش میکنم. در این کتاب، تمام چیزهایی که در این مسیر آموختهام را به اشتراک گذاشتهام تا در زمان و انرژی شما در مسیر نویسندهتان صرفهجویی کنم.
کتاب چگونه کتاب غیر داستانی بنویسید شامل مدلهای کسب و کار نوشتن کتاب غیرداستانی، جزئیات دقیقی از چگونگی تحقیق، نگارش و ویرایش کتاب، و همچنین انتشار، تولید محصول و بازاریابی آن است.
جوآنا پن، نویسنده پرفروشترین کتابهای جنایی نیویورکتایمز و یو اس ای تودی است، که کتابهای غیرداستانی خود را تحت نام جی.اف.پن برای نویسندگان مینویسد. او کارآفرینی خلاق، تولیدکننده پادکست و یوتیوبری موفق است که جوایز متعددی کسب کرده است.
چرا باید یک کتاب غیرداستانی نوشت؟
“نوشتن به معنای کسب درآمد، معروف شدن، قرار گذاشتن، یا دوست پیدا کردن نیست. بلکه در مورد غنیسازی زندگی خودتان و همچنین زندگی کسانی است که آثار شما را خواهند خواند.”
استیون کینگ، راز نوشتن
نوشتن کتاب، کار سختی است. شما به یک دلیل نیاز دارید تا انگیزهتان را در این مسیر دشوار حفظ کند.
چرا این موضوع آنقدر برایتان اهمیت دارد که حاضرید زمان، انرژی، و شاید پول خود را صرف نوشتنش کنید؟
چه چیزی شما را به طی کردن مراحل نوشتن، انتشار و بازاریابی ترغیب میکند؟
دلیل شما چیست؟
اینها برخی از دلایلی هستند که چرا مردم کتابهای غیرداستانی مینویسند.:
(1) شما تجربه خاصی کسب کردهاید، و میخواهید به افراد دیگر کمک کنید تا آنها نیز چنین تجربهای کسب کنند.
اکثر کتابهای غیرداستانی بدین طریق شروع میشوند. من کتاب تغییر شغل (Career Change) را برای تغییر زندگی خودم نوشتم. این کتاب به دیگران نیز کمک میکند تا بفهمند واقعاً میخواهند چه کار کنند. گاهی اوقات کتابی که از قلب ما میآید، میتواند بسیار قدرتمند باشد. به عبارت دیگر، فرآیند رشد ما به شکل یک کتاب ظاهر میشود.
“جهان آفرینش، جواهرات عجیبی درون همه ما مخفی میکند و سپس عقب میایستد تا ببیند آیا میتوانیم آنها را پیدا کنیم.”
الیزابت گیلبرت، جادوی بزرگ
(2) شما میخواهید اقتدار، اعتبار، و جایگاه یک متخصص را در یک زمینه خاص به دست آورید.
شما کتابی میخواهید که اقتدار و رهبری فکری شما را نشان دهد، کسب و کارتان را تقویت کند، و زمینه بحث و تبادل نظر و سایر فرصتهای کاری یا رسانهای را فراهم کند. هدف کتاب لزوماً درآمدزایی نیست، بلکه این است که مردم را به سمت سایر پیشنهاداتتان سوق دهید. به این روش، “کتاب به عنوان کارت ویزیت” میگویند.
به عنوان مثال، کتاب من با عنوان چگونه از نوشتههای خود کسب درآمد کنید، مردم را به سمت کتابها و دورههای دیگر من سوق میدهد. هدف این کتاب، ارائه مقدمهای بر آن مطالب گسترده است.
(3) شما میخواهید از فروش کتابهای غیرداستانی به عنوان اساس درآمد خود استفاده کنید، بنابراین باید چندین کتاب در یک حوزه بنویسید و بر آن بازار مسلط شوید.
اگرچه بعید است که در همان هفته راه اندازی، یک میلیون درآمد کسب کنید و از نویسندگی کنار بکشید، اما برخی نویسندگان تمام زندگی خود را صرف نوشتن کتابهای غیرداستانی میکنند، که در بخش 2 به آن پرداخته شده است.
(4) شما هم اکنون مخاطبانی دارید که علایقشان اغلب با علایق شخصی شما هماهنگ است و شما برای رفع نیازهای آنها مینویسید.
من نوشتن کتابهای غیرداستانی را به این دلیل شروع کردم تا بفهمم برای چاپ کتاب و بازاریابی آن به چه چیزهایی نیاز دارم، که با گذشت زمان مخاطبانی را نیز جذب کردم. اکنون برای آن مخاطبان کتاب مینویسم و ایده کتابهایم را از تعامل با آنها میگیرم. به عنوان مثال، کتاب ذهنیت نویسنده موفق (The Successful Author Mindset)، برگرفته از یک پست وبلاگی است که بسیار مورد توجه قرار گرفته بود، و من آن را به یک کتاب تبدیل کردم.
(5) نوشتن روشی است که از طریق آن افکار خود را عملی میکنید.
من اغلب تا زمانی که شروع به نوشتم نکنم، نمیدانم که به چه موضوعی فکر کنم. فرآیند نوشتن، روشی است که من از طریق آن تحقیقاتم را به واقعیت تبدیل میکنم. من کتاب نحوه بازاریابی یک کتاب (How to Market a Book) را زمانی نوشتم که در حال یادگیری بازاریابی بودم و کتاب کسب و کار برای نویسندگان: چگونه یک کارآفرین نویسنده باشیم (Business for Authors: How to be an Author Entrepreneur) را زمانی نوشتم که شغل نویسندگی من به یک کسب و کار جهانی تبدیل شد.
“تا زمانی که ننویسم، نمیدانم به چه چیزی فکر میکنم.”
جوآن دیدیون
(6) شما به شدت مجذوب یک موضوع شدهاید و میخواهید کتابی در مورد آن تهیه کنید.
اینها انواع کتابهای غیرداستانی هستند که میتوانند جایزههای ادبی را از آن خود کنند، کتابهایی که ممکن است سفارش داده شوند و نویسنده آن را برای طولانی مدت مشهور کنند. یکی از این نمونهها میتواند کتاب امپراتور بیماریها (بیوگرافی کاملی از بیماری سرطان) از سیدارتا موکرجی باشد که برنده جایزه پولیتزر شد. یا کتاب انسان خردمند نوشته یووال نوح هراری، که به نظر من یکی از قابل تأملترین کتابهایی است تا به حال خواندهام و به همه توصیه میکنم.
البته لازم نیست خیلی حماسی باشند. من برای نوشتن کتابی که ممکن است نوشتنش چندین وقت طول بکشد، شروع به تحقیق درباره مفهوم (یا نظریه) سایه کردهام. سرانجام به آنجا میرسم و در عین حال، میتوانم عشقم به تحقیق و علاقه به این موضوع را ارضا کنم.
“هیچکس با نفس حبس شده منتظر یک نویسنده ناشناس دیگر نیست تا یک کتاب سفارشی دیگر منتشر کند … دلیل واقعی نوشتن یک کتاب این است که شما چیزی را کشف کردهاید که فکر میکنید خوانندگان میخواهند درباره آن بیاموزند، نه به این خاطر که فکر میکنید قرار دادن یک کتاب “دیگر” در پروفایل لینکدینتان کاری هوشمندانه است”
رایآنهالیدی، نویسنده کتاب فروشنده دائمی
دلیل شما چیست؟
دلیل تمایل شما به نوشتن کتابهای غیرداستانی هر چه که هست، من کاملاً معتقدم که باید پیش بروید و آن را بنویسید. به هر حال، کتابی که مینویسید میتواند زندگی شما را تغییر دهد – همانطور که زندگی من را تغییر داد. با این امید که به افراد دیگر نیز کمک کند. حتی شاید در این راه مقداری پول هم به دست آورید!
تعریف شما از موفقیت چیست؟
از طرف دیگر، دلایل شما برای نوشتن، به تعریفتان از موفقیت بستگی دارد؛ که باید از قبل آن را مشخص کنید. در غیراین صورت، چگونه بفهمید که به آن دست یافتهاید؟
شما در اینجا باید اهداف قابل اندازهگیری و مبتنی بر زمان مشخص کنید تا در این سفر کمکتان کنند. به عنوان مثال، شما چگونه هدف خود در رسیدن به جایگاه مرجعیت در حوزهتان را اندازهگیری میکنید؟ از روی تعداد رویدادهای رزرو شده، تعداد پادکستهایی که در آنها شرکت میکنید، یا ارتباطاتی که با اینفلوئنسرهای خاص حوزهتان برقرار میکنید؟
در مورد هدف درآمدی چطور؟
برای برخی افراد، کسب 1000 دلار درآمد بیشتر در ماه، یک دستاورد فوق العاده تلقی میشود. برخی دیگر، ممکن است بخواهند با تبدیل کتاب خود به جریانهای چندگانه درآمدی، ماهیانه 10000 دلار درآمد کسب کنند. به ندرت پیش میآید که دو فرد، تصویر مشابهی از موفقیت داشته باشند.
بنابراین به دقت مشخص کنید که چگونه موفقیتتان را اندازهگیری خواهید کرد.
“نوشتن کتاب یک تجربه فوق العاده است. این کار از نظر فکری نتیجه بخش است. افکار شما را روشن میکند. اعتبار ایجاد میکند. یک موتور زنده بازاریابی و گسترش ایده است، که هر روز برای رساندن پیام شما تلاش میکند. شما باید یک کتاب بنویسید.”
ست گادین
سؤالات:
- چرا میخواهید یک کتاب غیرداستانی بنویسید؟ چه دلایلی باعث میشوند انگیزهتان را در این مسیر دشوار حفظ کنید؟ دلیل شما چیست؟
- تعریف شما از موفقیت چیست؟ چگونه میفهمید که به آن دست یافتهاید؟ چگونه آن را اندازهگیری میکنید؟
0دیدگاه کاربران